دنیای اقتصاد- بمانجان ندیمی: او نوه مارشال دوگل، رئیسجمهوری اسبق فرانسه است. لوئی دوگل با عقبهای سیاسی، به فعالیت اقتصادی مشغول است. اما هر از گاهی در میان صحبتهایش به پیشینه خانوادگی خود نیز نیم نگاهی میاندازد. او چندی پیش برای افتتاح شرکتی چندملیتی به تهران آمد. این شرکت که اوریکو دوگل نام دارد، شرکتی فرانسوی-بلژیکی-ژاپنی است. در واقع سه شرکت با سه ملیت در ایران اقدام به تاسیس شرکتی به منظور ارائه خدمات مشاورهای در زمینههای حقوقی و مالی کردهاند. لوئی دوگل نیز مدیرعامل یکی از این شرکتها است که هویتی فرانسوی دارد. دوگل در گفتوگوی اختصاصی خود با «دنیای اقتصاد» علل تعلل اروپاییها برای برقراری رابطه با ایران را واکاوی میکند. به عقیده او تهدیدهای آمریکا علیه بانکها و کارگزاریها، عدم صدور ضمانتنامههای دولتی کافی برای پروژههای اروپایی و عدم آگاهی دنیا از وضعیت موجود در ایران، سه علت اصلی تاخیر آغاز همکاریهای ایران و اروپا است. دوگل در بخشی دیگر از سخنان خود به معرفی خدماتی میپردازد که قرار است شرکت اوریکو دوگل در اختیار ایرانیها قرار دهد. کمک به ایرانیها برای برقراری روابط بانکی با اروپا از جمله این خدمات است. سرنوشت تجارت دنیا بعد از ترامپ، پیشبینی او از آینده روابط اقتصادی اروپا و ایران، انتخابات فرانسه و فضای موجود در این کشور دیگر محورهایی است که دوگل در این گفتوگو به آن پرداخته است. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید:
بعد از برجام شاهد رفت و آمدهای زیادی از جانب اروپاییها به ایران بودیم این در حالی است که تاکنون عملا، اتفاق مهمی در زمینه همکاریهای دوجانبه با آنها رخ نداده است. به نظر میرسد اروپاییها هنوز برای همکاری با ایران دچار تردید هستند. تاجایی که تفاهمنامههای امضا شده نیز همچنان روی کاغذ مانده است. دلیل این تردید چیست؟
بهطور کلی اگر بخواهم به این سوال پاسخ بدهم، سه دلیل اصلی را میتوانم برای این اتفاق بیان کنم. دلیل اول این است که ما نمیتوانیم از تهدیدهای یکجانبه آمریکا علیه کارگزاریها و بانکهای بزرگ غافل شویم. دلیل دیگر به این موضوع برمیگردد که در غالب موارد، وقتی سرمایهگذاری بخواهد به یک کشور وارد شود، نیاز به ضمانت دولتی دارد. این هم یکی از بخشهایی است که تجربه بعد از برجام نشان میدهد پروژههای زیادی از این نوع گارانتی استفاده نکرده و این نوع ضمانتنامهها صادر نشده است. دلیل سوم هم عدم آگاهی از وضعیت موجود ایران است. سوالات بسیار زیادی از سوی سرمایهگذاران خارجی مطرح میشود. بهعنوان مثال آنها میپرسند که اگر به ایران وارد شوند و فعالیت اقتصادی داشته باشند، سود کار خود را چگونه دریافت کنند؟ و سایر مواردی که درباره ایران برای سرمایهگذاران خارجی شفاف نیست.
یکی از موانعی که شما از آن یاد کردید به تهدیدهای آمریکا بر میگردد. این در حالی است که شرکت شما هم بهعنوان یک شرکت اروپایی به همراه چند شرکت دیگر در ایران حاضر به سرمایهگذاری شده؛ آیا این موضوع به معنی مهم نبودن تهدیدهای آمریکا برای شما است؟
البته ما هم از این موضوع مستثنی نبودیم. بالاخره ما هم مشتریان آمریکایی داریم و در این کشور هم فعالیت داریم. اما یکی از مسائلی که باعث شده ما در برابر این تهدیدها ایمن شویم، این است که شرکتهایی که از آمریکا با ما کار میکنند بر پایه یورو با ما همکاری دارند و از دلار استفاده نمیکنند. عمده فعالیت ما با مشتریانی از اروپا هست. نهادهایی که بیشتر تحتتاثیر تهدیدهای آمریکا قرار میگیرند آنهایی هستند که در آمریکا حضور دارند. یعنی کمپانی آنها در آمریکاست و ممکن است فعالیت با ایران، فعالیتهای آنها را در آمریکا تحتتاثیر قرار دهد.
شرکت شما که به تازگی در ایران تاسیس شده، برای کوتاه کردن زمان آغاز به همکاریهای اقتصادی ایران و اروپا چه اقداماتی انجام میدهد؟
دقیقا راهبرد شرکت اوریکو دوگل همین است. یعنی فرآیند تصمیمگیری را برای سرمایهگذاران و واحدهای اقتصادی که میخواهند به بازار ایران وارد شوند کوتاه کند. این کار از طریق ارائه خدماتی که یک سرمایهگذار خارجی برای ورود به ایران نیازمند آنها است، انجام میشود. ارائه خدمات حقوقی داخلی و بینالمللی، خدمات مدیریت پروژه، خدمات مشاورههای مالی، خدمات مشاورههای فنی و تامین مالی بینالمللی، همه اینها ازسوی شرکت اوریکو دوگل انجام خواهد شد. بنابراین ما از طریق این بنگاه اقتصادی و بهواسطه خدماتی که ارائه میدهیم این فرآیند را کوتاه میکنیم.
شما چگونه اطلاعات لازم را از بازار ایران بهدست میآورید؟
شریک ایرانی ما این کار را انجام میدهد. شرکت اوریکو دوگل از مشارکت چند شرکت شکل گرفته است که هر یک از این شرکتها تخصصی دارند. شرکت ایرانی که بهعنوان شریک ما در این مجموعه فعالیت دارد، مسوول بازاریابی داخلی هست.
یکی از مهمترین مشکلاتی که برای همکاریهای پس از برجام بهوجود آمده، برقرار نشدن روابط بانکی است. آنطور که انتظار میرفت بانکهای اروپایی نسبت به همکاری با ایران تمایل چندانی نشان ندادند. در این زمینه بهخصوص، شرکت شما چه اقداماتی میتواند انجام دهد؟
بانکهای بزرگ اروپایی بهخاطر تهدیدهایی که از سوی آمریکا متوجه آنها بوده و بهدلیل جریمههای سنگینی که بابت تعامل با ایران پرداخته اند، به میزان زیادی محافظهکار هستند و روابط کارگزاریهای خود را برقرار نکردهاند. اما نمیتوانیم از این مساله غافل شویم که بانکهای متوسط و کوچک زیادی هستند که مراودات بانکی زیادی با آمریکا ندارند به همین دلیل تحتتاثیر تهدیدهای آمریکا قرار نمیگیرند. اما شاید مطرح شود که این بانکها از پشتوانه مالی زیادی برخوردار نیستند. ما برای این بانکهای متوسط میتوانیم ساختاری را فراهم کنیم که اینها طرف حساب ایرانیها باشند اما از پشتوانههای مالی بانکهای خارجی دیگر بتوانند استفاده کنند. یعنی نهادی که با ایران وارد معامله میشود یک بانک متوسط اروپایی است اما با استفاده از روشهایی که ما آنها را در شرکت خودمان بهکار میگیریم میتواند بحث تامین مالی آن از سوی یک نهاد بینالمللی بزرگتر صورت گیرد.
از لحاظ ساختار نظام بانکی میدانید که ایران در شرایط مطلوبی به سر نمیبرد. اما گویا شما قصد دارید متناسب با همین شرایط کنونی، در ایران فعالیت کنید.
این گفته شما را تایید میکنم. ایران میتواند در کوتاهمدت یکسری از اصلاحات را که لازمه آغاز همکاریها است در دستورکار قرار دهد. شنیدهام در این زمینه اقداماتی نیز صورت گرفته است. اصلاحاتی که به نظر ضروری میآید این است که سیستم گزارشگری مالی باید براساس IFRS باشد یا اینکه باید قوانین و مقررات نظام بانکی براساس بازل 3 باشد. اینها لازمه کار است برای اینکه بتوانیم خود را آماده کنیم و به دنیا نشان دهیم. چون این موارد بهعنوان متر دنیا محسوب میشوند. ما در این بخش یعنی تهیه و تطبیق گزارشگری مالی و کمک به موسسات مالی برای آنکه بتوانند خود را براساس بازل 3 تطبیق بدهند، میتوانیم به آنها کمک کنیم. بعد از اینکه توانستیم با متر دنیای خود را آماده کنیم، نیاز به معرفی داریم. در واقع باید این رابطه برقرار شود. که ما در این بخش نیز میتوانیم به ایرانیها کمک کرده و ارتباط آنها را با خارجیها فراهم کنیم.
این پروسه چه مدت زمانی به طول خواهد انجامید؟
شرکتهایی که در این حوزه فعالیت میکنند، اولویتشان هزینه است و زمان در اولویت دوم قرار میگیرد. بهعنوان مثال یک شرکت که میخواهد با ایران همکاری مشترک داشته باشد، قبل از اینکه به زمانبر بودن این همکاری فکر کند، به این موضوع توجه میکند که تا چه اندازه برای این همکاری مشترک باید هزینه بپردازد و در چه بازه زمانی میتواند این هزینه را برگرداند.
بد نیست کمی هم به وضعیت تجارت در دنیا بپردازیم. همانطور که میدانید برخی از کارشناسان پس از آنکه ترامپ به ریاستجمهوری آمریکا رسید، چشمانداز خوبی برای تجارت دنیا متصور نیستند. ایدههای ترامپ، ایدههایی ملی گرایانه است که با تجارت آزاد در دنیا مغایرت دارد. به نظر میرسد این عقیده ترامپ به نوعی به شرکتهایی امثال شما که قصد وصل کردن شرکتهای مختلف را به یکدیگر دارید ضربه میزند. نظر شما در مورد تجارت بعد از ترامپ چیست؟
در ابتدا جا دارد بگویم که ما خیلی خوشحالیم که ترامپ رئیسجمهور آمریکا شده است. چون این شخص ارتباط آمریکا را با دنیا قطع میکند. محدودیتهایی که برای ورود مسلمانان به آمریکا قائل شده است، راههای ارتباطی آنها را مختل میکند. بنابراین این رفتار آمریکا فرصت خوبی را در اختیار اروپاییها قرار میدهد. به نظر من رفتارهای ترامپ تهدیدی برای اقتصاد آمریکا و فرصتی برای اقتصاد اروپا محسوب میشود. همانطور که میدانید اسم من «دوگل» است و از خانواده «مارشال دوگل» هستم. در زمان ریاستجمهوری دوگل نیز او همین سیاست را در پیش گرفت که به شرق و غرب وابسته نباشد اما با تمام دنیا در تعامل باشد. راهی که ما هم آن را دنبال خواهیم کرد.
ریاستجمهوری ترامپ تا چه اندازه بر ورود اروپاییها به ایران تاثیرگذار خواهد بود؟
به نظر من اگر شرایط توسعه ایران همانطور که برنامهریزی شده و آیندهای روشن را پیش روی این کشور قرار داده است، پیش برود، اروپاییها به ایران خواهند آمد. همانطور که الان شاهد حضورشان در ایران هستیم. درخصوص آمریکا هم باید بگویم که شرکتهای بزرگی بودند که قصد سرمایهگذاری در آمریکا را داشتند اما با حضور ترامپ در کاخ سفید و شرایط نابسامان و عدم اطمینان از آینده اقتصادی آمریکا، حتی از آمریکا خارج شده و سرمایه را به مقاصد دیگر منتقل کردند. اما اگر آمریکا بخواهد برای اروپاییهایی که به ایران میآیند، محدودیت ایجاد کند، به نظر من سرمایهگذار راه خود را پیدا میکند. تا زمانی که یک حوزه یا یک منطقه برای سرمایهگذار جذابیت داشته باشد، سرمایهگذاران به آن سمت خواهند رفت.
اگر موافق باشید گریزی هم به مباحث سیاسی بزنیم.
من به سوالات سیاسی براساس عقاید شخصی خودم پاسخ میدهم.
ممنونم؛ در حال حاضر در اروپا شاهد شکلگیری موج جدیدی از ناسیونالیسم هستیم که بر خلاف دهههای 80 و 90، مدافع همگرایی در اروپا نیست. اگر در این دو دهه مساله منفعت مشترک بین کشورهای اروپایی مطرح بود، اما الان مجددا بحث تمایزها در حال شکل گرفتن و مطرح شدن است. به نظر شما پیام ناسیونالیسم جدید در اروپا چیست؟ آیا میخواهد اروپاگرایی را نابود کند و این انسجام بهوجود آمده از بین برود؟
گفته شما درست است و تهدیدهایی برای اروپا با همین محوریتی که شما اشاره کردید وجود دارد. در دهههای اخیر بحثهای ملیگرایی در هریک از کشورهای اروپایی شکل گرفته است. برخی از افراد برای این عقیده خود نمونه برگزیت را مطرح میکنند و میگویند بهدلیل اینکه انگلستان از اتحادیه اروپا خارج شد این دومینو ادامه خواهد داشت. اما نظر من اینطور نیست، چون انگلستان هیچگاه عضو اتحادیه اروپا نبود و حضورش در اروپا صرفا بهدلیل استفاده از منفعت اقتصادی اروپا بود. نمیتوانیم انگلیس را با سایر اعضای این اتحادیه مقایسه کنیم. به نظر من اتحاد در بین کشورهای اروپایی، ریشه در تاریخ دارد و با وجود دولتهای مختلف در این کشورها، اتحاد آنها با گذشت سالها همچنان پابرجا است. کشورهای عضو اتحادیه اروپا فرهنگها و زبانهای مختلفی دارند؛ اما اتحاد آنها همچنان وجود دارد. درخصوص آیندهای که برای این اتحادیه تصور میشود و حالت بهینهای که برای آن میتواند وجود داشته باشد، همچنین برای اینکه هم بتوانیم منفعت اقتصادی خود را تامین کنیم و هم امنیت خود را، به نظر من یک اتحادیه اروپای سیاسی میتواند بهتر از گزینه یک اتحادیه اروپای صرفا اقتصادی باشد.
بسیاری از کارشناسان اعتقاد دارند که بعد از انگلیس، فرانسه در معرض جدایی از اتحادیه اروپا قرار خواهد گرفت. نظرتان در این مورد چیست؟
در حال حاضر ما در فرانسه مشغول انتخابات ریاستجمهوری هستیم. دیدگاهی که جناح راست در کشور ما مطرح میکند، جدایی از اتحادیه اروپاست. اما منظور آنها به صورت روشن و شفاف بیان نشده است. برخی از کارشناسان میگویند که آنها میخواهند از واحد پولی یورو خارج شوند و واحد پولی خود را داشته باشند. نظر من در این باره این است که خروج از واحد پولی یورو قطعا به نفع فرانسه نخواهد بود.
به انتخابات فرانسه اشاره کردید. حال و هوای این روزهای فرانسه عجیب است. از طرفی حزب جمهوریخواه به فساد مالی متهم شده و از طرف دیگر حزب سوسیالیست هم بهدلیل عملکرد نابهنجار اولاند، با محبوبیت چندانی مواجه نیست. طی نظرسنجیهایی که انجام گرفته احتمال میرود نامزدهایی خارج از این دو حزب وارد میدان رقابت شوند. به نظر شما چه اتفاقی در فرانسه افتاده که این دو حزب محبوبیت خود را از دست دادهاند؟
دلیل این موضوع ناموفق بودن دو حزب است. چه جمهوریخواهان و چه سوسیالیستها هنگامی که بر مسند کار قرار داشتند، عملکرد موفقی نداشتند و مردم نیز ناراضی بودند. بنابراین در انتخابات پیش رو مردم تصمیم دارند فردی میانهرو یا از جناح راست افراطی را انتخاب کنند. به همین دلیل در حال حاضر آقای ماکرون که کاندیدای حزب میانهرو است شانس بیشتری برای کسب اکثریت آرا دارد.
به نظر میرسد در آستانه انتخابات فرانسه شاهد فضایی هستیم که مشابه با فضای انتخاباتی آمریکا است و اعتماد به احزاب از بین رفته؛ آیا میتوانیم شاهد پیدایش ترامپ دیگری در فرانسه باشیم؟
به نظر من اینکه انتظار شرایطی مشابه با شرایط انتخاباتی آمریکا و حضور ترامپ دیگری را در فرانسه هم داشته باشیم اشتباه است. چراکه گزینهای شبیه ترامپ در فرانسه، لوپن است که احتمال رای آوردنش خیلی کم است.