چون این روزها مصادف با اولین سالگرد اجرایی شدن برجام است، بر آن شدم که خلاصهای از این دیدار را به تحریر درآورم. در آن نشست تاکید ایشان بر استفاده حداکثری از رفتوآمد هیاتهاي خارجي و اعزام هياتهاي اقتصادي ايراني بود. من توضیح کاملی از چگونگی عملکرد اتاق در اين عرصه دادم. از سپرده شدن امر هياتهاي اقتصادي به اتاق، خشنود بودند. با دقت به عرايضم گوش کردند و سه سوال اساسی مطرح کردند: 1-زمینههای مورد علاقه دنيا براي همکاری سرمایهگذاری در ايران كدامند؟ ۲- میزان جدیت سرمایهگذاران خارجي چقدر است؟ 3- موانع پیش رو چیست و چقدر از این موانع در دولت و چقدر در بخشخصوصی است؟ توضیحاتی را خدمت ایشان عرض کردم و اصلیترین مساله را فضای نامساعد کسبوکار عنوان کردم. ایشان اینطور راهنمايي کردند: باید به این افراد گفته شود که کشور از یک تحریم طولانیمدت و فرسایشی بیرون آمده است. در فضای تحریم اداره کشور ایجاب میكرد برخي محدودیتها وضع شود. مسلما پس از گذشت از این دوران، همه کشور برای تسهیل امور و بهبود فضا تلاش خواهند کرد؛ اما این امری دوطرفه است، از سرمایهگذاران هم این انتظار میرود که در کشوری چون ایران که از ضریب امنیت بالایی برخوردار است و پتانسیل بالا و توان جذب سرمایهگذاری بالایی داشته و انتفاع جدی را برای سرمایهگذاری عرضه ميكند، حضور جدي یابند و با این حضور و مطالبه در گشایش امور و بازکردن مسیر نقش داشته باشند و البته منتفع شوند. ایشان تاکید داشتند تنها راه بیرون رفتن از این رکود، توسعه بخشخصوصی و واگذاری کارهای اقتصادی به این بخش است.
صحبت به اينجا که رسید ایشان طرح کردند که این امری مسلم و لازم است و از همه بیشتر مقام معظم رهبری نسبت به واگذاری امور اقتصادی به مردم و بخشخصوصی تاکید دارند. ایشان با یادآوری خاطرات دوران ریاستجمهوریشان میگفتند همواره رهبری از من برای واگذاری امور به مردم و بخشخصوصی جلوتر بوده و مطالبه داشتند. ارزيابيشان اين بود كه مسوولان در به منصه رساندن اين ايده، به اندازه كافي همراهي نكردهاند. نظرشان را راجع به عملکرد اتاق سوال کردم، در پاسخ ضمن اظهار رضایت از عملکرد اتاق در دوران پسابرجام تاکید کردند که اتاق باید مطالباتش را صریحتر و پررنگتر مطرح کند. از اتاق نه انتظار گلهمندی صرف میرود و نه مسامحه مطلق، بلکه باید با طرح مطالب و ارائه طریق و عرضه راهحلهای منطقی و کارشناسی و مطالبه جدی، دولت را به مسیر درست اقتصادی هدایت کند. ایشان انتقال سرمایه، تکنولوژی و مدیریت نوین را از اصلیترین نیازهای کشور دانسته و تاکید اصلیشان بر استفاده حداکثری از فضای پسابرجام برای نوسازی صنعت کشور بود. در بحث خصوصیسازی هم بهشدت اعتقاد به واگذاری به بخشخصوصی واقعی داشته و از اینکه بسیاری از واگذاریها به این روال انجام نشده گلهمند بودند. تاکید کردند با ابلاغیه اصل 44 توسط مقام معظم رهبری، ریلگذاری جدیدی در اقتصاد کشور اتفاق افتاد که متاسفانه در اجرای آن روی ریل واقعی حرکت نكرديم. خلاصه کلامشان این بود که خصوصیسازی عاقبتبهخیر نشد. در طول صحبت چند بار از وضعیت منطقه و خطرات آن براي آينده ايران اظهار نگراني كردند و حتي همین خطرات منطقه را نیز دلیلی بر ضرورت این امر میديدند كه بايد با باز کردن فضای اقتصادی شرایط کشور را به سمت و سوي رونق و رفاه مردم سوق داد. نظرشان این بود که با حضور سرمایهگذاران خارجی در کشور به یک امنیت اقتصادی ميرسيم كه كمك میكند امنیت پایدارتري براي كشور حاصل آيد. یادم هست که جمله معروفشان را در اين ديدار تكرار كردند: «باید اقتصاد کشور به نقطهای برسد که هر کشوري قصد تحریم ایران را دارد خود بیشتر آسیب ببیند.» ایشان مسوولیت اتاق و بخشخصوصی در این زمینه را بسیار مسوولیت سنگین و خطیری میدانستند.
ديدار بهدرازا كشيده بود. سوالات زيادي داشتم؛ اما حيا كردم بيش از اين مانع استراحتشان باشم. به مخيلهام نميآمد ديدار خصوصي آخرم با حكيم پير بهرمان باشد. حال كه دارم اين خاطره را مینويسم، سوزش برخي از سوالات بيپاسخ روحم را ميخراشد. خدايش بيامرزد و غريق رحمت كند. با خنده شيرينش بدرقهام كرد، ديدار رفت به قيامت.