عضویت

هنوز عضو پایگاه نشده ام!

عضویت

الگوی خصولتی‌ها در ایران به چین شباهت دارد

تاریخ: 1393/06/26

سایت خبری تحلیلی ساعت ۲۴- فراز جبلی- در ایالات متحده و انگلستان اساتید اقتصاد غیرایرانی زیادی را می‌توان یافت که تخصص خود را موضوع اقتصاد ایران انتخاب کرده‌اند اما در فرانسه به دلایل گوناگونی تعداد این افراد بسیار کم است. در میان این اساتید اندک بدون شک معروف ترین آنها پروفسور تییری کویل (Thierry coville) استاد اقتصاد مدرسه تجارت نوانسیا وابسته به اتاق بازرگانی پاریس است. کویل از سال ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۴ در ایران تحت پوشش موسسه پژوهش‌های فرانسه در تهران به تحقیق درباره اقتصاد ایران پرداخت و به همین دلیل مدرک دکترای خود را با رساله‌ای با موضوع "نظم پولی و بی‌نظمی اقتصادی در ایران از زمان انقلاب اسلامی" از دانشگاه پاریس دریافت کرد. وی پس از آن از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۶ به عنوان محقق اقتصادی در اتاق بازرگانی پاریس مشغول به کار شد و هم زمان سردبیر نشریه اتاق بازرگانی پاریس بود. تحقیق آخر پروفسور کویل درباره کسب و کارهای خانوادگی در ایران است و به همین دلیل اخیرا به ایران سفر کرد و با بسیاری از فعالان اقتصادی ایرانی به گفت و گو پرداخت. این سفر فرصتی بود تا با وی گفت و گویی داشته باشیم.

بحث را از نقش اتاق‌های بازرگانی شروع کنیم. اتاق‌های بازرگانی در تمام دنیا به عنوان تشکلی برای هماهنگی میان فعالان بخش خصوصی مطرح است. از دیدگاه شما جایگاه اتاق بازرگانی در ایران با سایر کشورها چه تفاوتی دارد؟
موضوع اصلی در ایران اقتصاد نفتی و پیچیده‌گی‌های آن است. واقعیت این است که در یک اقتصاد نفتی وقتی دولت‌ها برای آینده کشور برنامه ریزی می‌کنند بسیار اهمیت دارد که نقش بخش خصوصی را کاملا روشن کرده و جایگاه آن را در نظر بگیرند. در واقع باید یک همکاری همه جانبه بین بخش دولتی و بخش خصوصی شکل بگیرد. باید دولت‌ها کاملا نظر بخش خصوصی را در تمام ابعاد اقتصاد جویا شوند. در همین راستا مثلا صندوق بین المللی پول تحقیقی انجام داد و نشان داد کشوری مانند اندونزی که از نظر سیاسی دولتی نسبتا خودکامه محسوب می‌شود از نظر اقتصادی کاملا نظر مردم را جویا می‌شود و همکاری و تعامل گسترده‌ای میان دولت اندونزی و صنایع مختلف آن وجود دارد. در واقع اندونزی متوجه شده است که اگر می‌خواهد اقتصادی موفق داشته باشد باید بخش خصوصی موثر داشته باشد و بخش خصوصی نیازمند یک نماینده است. این نقش نمایندگی در اقتصاد نفتی بسیار مهم‌تر می‌شود. دولت از نظر مالی قدرتی بسیار زیاد در تمام اقتصادهای نفتی دارد پس برای این که اقتصاد به سمت عدم توازن سوق پیدا نکند چاره‌ای نیست جز آن که به نماینده بخش خصوصی جایگاهی ویژه اعطا شود. به همین دلیل نهادی مانند اتاق بازرگانی در یک اقتصاد نفتی مانند ایران به مراتب اهمیتی بیشتر نسبت به اتاق بازرگانی در کشوری مانند فرانسه دارد.


*آیا تفاوت معنی‌داری میان نقش اتاق بازرگانی ایران در اقتصاد ایران و نقش اتاق بازرگانی فرانسه در اقتصاد فرانسه دیده‌اید؟
اول از همه بگویم اتاق بازرگانی فرانسه مدینه فاضله نیست و مشکلات زیادی در همین اتاق بازرگانی هم وجود دارد. برای نمونه میزان رضایت اعضای اتاق بازرگانی فرانسه کاهش محسوسی یافته است و این موضوع خود را در میزان مشارکت در انتخابات اتاق‌های بازرگانی نشان می‌دهد. به راحتی می‌توانید شرکت‌هایی را پیدا کنید که از خدمات اتاق بازرگانی فرانسه راضی نیستند اما به هر حال این نهاد فرصتی است که بخش خصوصی مشکلات خود را مطرح کرد. اما تفاوتی که وجود دارد این است که این نهاد برخلاف ایران تنها یک تریبون نیست و بیان مشکلات در حد مطرح شدن باقی نمی‌ماند بلکه مورد تحقیق و بررسی علمی قرار می‌گیرد. موضوع بسیار ساده است. وقتی سیاست اقتصادی از بالا به پایین باشد در نهایت مشکل ایجاد می‌شود. در فرانسه وقتی مردم احساس می‌کنند که دولت تنها با کمک چند تکنوکرات برنامه‌ای نوشته است و در این برنامه دیدگاه بخش خصوصی دیده نشده است سریعا بحران ایجاد می‌شود. در واقع هر سیاست اقتصادی در فرانسه برای مقبول واقع شدن مجبور است از طریق نهادهای بخش خصوصی و اتاق‌های بازرگانی باشد. در واقع دولت پذیرفته است که بخش خصوصی و اتاق بازرگانی یک بازیگر مهم اقتصادی در فرانسه است و اگر با سیاستی مخالف باشد چالش‌های جدی بر سر تصویب و اجرای سیاست وجود خواهد داشت. البته این معنی این نیست که بخش خصوصی با تمام سیاست‌های اجرا شده دولت موافق است ولی لااقل همیشه قبل از اجرا با بخش خصوصی مشورت شده است حتی اگر در برخی موارد تصمیمات اجرایی نشود. حال ما با اقتصادی مثل ایران رو به رو هستم که دولت قدرت و بودجه بیشتری به دلیل نفت دارد پس برای تعادل اقتصاد چاره‌ای نیست جز آن که اتاق بازرگانی ایران هم خود را یک بازیگر جدی و منطقی نشان دهد. البته در این میان موضوعی که مهم است این است که اتاق بازرگانی هم حرفی برای گفتن داشته باشد، مثلا دیدگاه‌های اقتصادی اتاق بازرگانی منطقی و علمی باشد و هر حرفی که از سوی اتاق بازرگانی مطرح می‌شود پشتوانه داشته باشد. موضوع اصلی این است که اتاق بازرگانی ایران باید سیستم خود را مشخص کند.


*مهمترین نقشی که در اتاق بازرگانی ایران نسبت به فرانسه مورد غفلت واقع شده است چیست؟
ضعفی که من مشاهده می‌کنم در موضوع آموزش است. در فرانسه بعد از دولت، دومین نهادی که بیشتری تعداد دانشگاه و دانشجو را در سرتاسر کشور فرانسه در اختیار دارد، اتاق بازرگانی فرانسه است. اتفاقا این دانشگاه‌ها بسیار موفق شده‌اند. مثلا در مدارس بازرگانی و مدارس کاربردی اتاق بازرگانی فرانسه رتبه‌های بسیار خوبی را به دست آورده است. بهترین مدارس آشپزی و هنر در کشور فرانسه متعلق به اتاق بازرگانی فرانسه است. مسئله اصلی این است که اتاق بازرگانی با صنایع و شرکت‌ها در ارتباط است و واسطه‌ای خوب میان شرکت‌ها و دانشجو است. در این دانشگاه‌ها شهریه دانشجو از سال اول توسط شرکت‌های معرفی شده از سوی اتاق بازرگانی پرداخت می‌شود و دانشجو نیمی از زمان خود را در شرکت به کار می‌پردازد. این کار هم نه یک کارآموزی صرف بلکه یک کار اجرایی است. دانشجویی که با این روش تحصیل می‌کند از نظر شخصیتی و منش هم متفاوت بار می‌آید و آمارها نشان می‌دهد که ۳۰ درصد از این دانشجویان قبل از فارغ التحصیلی یک پیشنهاد مالی از شرکت‌های بخش خصوصی دریافت می‌کنند اما در ایران چنین نقشی ایجاد نشده است. موضوع این است که اتاق بازرگانی ایران باید سیستم خاص خود را پیدا کند تا چنین شرایطی قابل اجرا شود. در دنیا اتاق‌های بازرگانی به چند مدل اداره می‌‌شود. یکی از آنها مدلی است که آلمان استفاده می‌کند و بر اساس آن باید حق عضویت در قبال خدمات پرداخت شود. سیستم فرانسه بر اساس مالیات است و بخشی از مالیاتی که دولت می‌گیرد به اتاق بازرگانی می‌رسد. ایران باید سیستم خود را مشخص کند.


*بعد از مذاکرات ژنو و بهبود شرایط ما شاهد حضور هیأت تجاری بزرگی از فرانسه در ایران بودیم. به نظر شما در بخش‌های مختلف اقتصاد ایران کدام بخش قدرت جذب سرمایه‌های فرانسوی را دارد؟
اتفاقا وقتی این هیأت به ایران آمد یک روزنامه فرانسوی همین سوال را از من پرسید و من پاسخ دادم تمام صنایع ایران این پتانسیل را دارند. مطمئنا در صدر لیست انرژی است ولی صنایع کشاورزی در ایران کاملا بکر است و جای کار دارد. در خودروسازی همکاری زیادی قبلا بود و اکنون امکان آن است که این صنعت بازگردد. من صنعتی را نمی‌شناسم که توان همکاری نباشد. مطمئنا نفت اولین همکاری خواهد بود. ما کنفرانسی در همین رابطه ایجاد کرده‌ایم که صنعت نفت ایران را بررسی کنیم. صنعت داروسازی بسیار موضوع مهمی است. از طرف دیگر ۸۰ درصد از GDP فرانسه از خدمات است و کاملا این توان وجود دارد که با ایران همکاری کنیم. اما موضوع اصلی که همکاری صورت نگرفته است موضوع آموزش و پرورش است. در حال حاضر برنامه مشترک بسیار کمی بین ایران و فرانسه به ویژه در مدارس تجاری است. پیش‌بینی من این است که با بهبود روابط سیاسی ایران در آینده شاهد همکاری دانشگاه‌ها میان ایران و آمریکا خواهیم بود و خیلی متأسف هستم که فرانسه امروز که فرصت هست بازار بکر آموزش دانشگاهی ایران را درنیافته است. همکاری زیادی بین دانشگاه‌های ایران و فرانسه نیست.


*شما درباره کسب و کارهای خانوادگی تحقیقات مفصلی انجام دادید. چه پتانسیل‌هایی روی این نوع کسب و کار در ایران مشاهده کردید؟
من در تحقیقات خود متوجه شدم که نگاه فعالان اقتصادی به کسب و کارهای خانوادگی بسیار مدرن و واقع بین است. معمولا در ایران تحصیل کرده‌اند اما واقعا جهانی فکر می‌کردند. تعداد کمی بودند که می‌گفتند برنامه ریزی در ایران سخت است و نمی‌توان آینده را پیش‌بینی کرد اما اکثریت می‌گفتند باید برنامه ریزی بلند مدت داشت و مسئله نوآوری را درک کرده بودند. از طرف دیگر به دلیل شرایط اقتصادی ایران، کسب و کارهای خانوادگی انعطاف پذیری بالایی را به دست آورده‌اند. این خصوصیت شرکت‌های خانوادگی است که با اعتماد کار می‌کنند و چون فامیل هستند راحت و زود تصمیم می‌گیرند. به همین دلیل زمینه همکاری خوبی با فرانسه دارند.


نقطه ضعف کسب و کارهای خانوادگی در ایران را در چه دیدید؟
جواب کلی دادن به این سوال بسیار سخت است. مهمترین نقطه ضعف این است که برخی از این شرکت‌های خانوادگی می‌خواهند کوچک باقی بمانند و این موضوع دلایل گوناگون دارد. در واقع این شرکت‌ها می‌ترسند که بزرگ شوند و تغییر کنند در حالی که در کسب و کار باید دائما تفکر مبنی بر تغییر و رشد باشد. تأکید می‌کنم اینها اقلیت هستند. این بنگاه‌ها می‌ترسند که در صورت رشد کنترل بنگاه را از دست دهند و به ثبات تصمیمات نهادهایی مانند قوه قضائیه و نظام بانکی اطمینان ندارند و به همین دلیل از ابزارهایی که آنها ارائه می‌دهند می‌ترسند. موضوع دیگر ترس آنها از رقابت است. برخی از رقابت ناسالم با بخش دولتی می‌ترسند و به اصطلاح خودشان از رقابت با شرکت‌های خصولتی هراس دارند.


*جالب است که شما از واژه خصولتی استفاده می‌کنید(این واژه را کوییل به زبان فارسی به کار می‌برد). آیا شما از معنی این واژه اطلاع دارید؟
بله در گفت و گو با بخش خصوصی ایران به خوبی متوجه معنی این واژه شده‌ام.


*آیا در کشور دیگری نهادی که در ایران خصولتی تعریف شده است را سراغ دارید؟
بله در بعضی کشورهای دیگر هم می‌توان چنین ساختاری را یافت و مهمترین آن در چین است. در چین روابط با دولت بسیار مهم است و با این که برخی شرکت‌ها بخش خصوصی محسوب می‌شوند اما ارتباط گسترده‌ای با دولت دارند. در واقع ساختار شرکت‌های خصولتی در ایران بسیار شبیه ساختار شرکت‌های خصولتی چینی است.  

لینک:
منبع: سايت خبري ساعت 24

بازگشت به خبر ها